پیامک تبریک ولادت حضرت ابوالفضل، اس ام اس پیامک تبریک میلاد حضرت ابوالفضل
.
دو ماه از دو افق در دو شب تجلّی کرد
یکی شهنشه دوران، یکی امیر سپاهش
دو گوهر از دو صدف از دو بحر گشت نمایان
یکی چراغ هدایت، یکی معین و گواهش
یکی حسین و یکی ناصر حسین، ابوالفضل
که جان خویش به کربلا بداد به راهش
روشنگر آفتاب،عباس آمد
تفسیر زلال آب،عباس آمد
خیزید،گل آرید و گل افشانید
*****
امشب شب میلاد علمدار حسین است
میلاد علمدار وفادار حسین است
گر بود علی محرم اسرار محمد
عباس علی محرم اسرار حسین است
******
مرید عشقم الهی که یارم داند قابل مرا
گدای اویم مبادا براند ابوفاضل مرا
******
عطری که کسی ندیده و نشنیده
امشب به حریم احمدی پیچیده
ذرات اگر به شوق و شور آمده اندخورشید شفاعت ز افق تابیده
*******
فرزند دلیر حیدر آمد
عباس امیر لشکر آمد
می خواست نشان دهد ادب را
یک روز پی از برادر آمد
*******
آلاله نو دمیده چیدن دارد
آواز فرشتگان شنیدن دارد
میلاد حسین است و ابوالفضل و علی
یک ماه و دو آفتاب دیدن دارد
زیرا که گل بوتراب،عباس آمد
اگه خوبی بدی از ما دیدی هلال کن. من فردا باید برم بیمارستان برای جراحی دریچه ی قلب . آخه می خوام یه دریچه بذارم که فقط به روی تو باز بشه!
توی قلبم نوشتم ورود ممنوع !
حالا که وارد شدی ، خروج ممنوع !!
عشق تو همچون افق بی انتهاست
قلب من خالی ز هر رنگ و ریاست
زندگی با آرزو ها روبروست
با تو بودن از برایم ارزوست . . .
زندگی هدیه ایست از طرف خدا به ما و نحوه زندگی کردن هدیه ایست از طرف ما به خدا پس سعی کنیم بهترین هدیه را به خدا بدهیم…
بابا آب داد بابارا ایزوگام کردند.
بابا دیگر آب نداد.
تینا
&&&&&
یه توپ دارم قلقلیه موی سرم فرفریه / sms جدید نداشتم سرت کلاه گذاشتم .
تینا
&&&&&
باهات میام نفس نفس تو آسمون توی قفس
از اولش تا آخرش دوست دارم همین و بس .
سمانه
&&&&&
خواهم زخدا که بی وفایم نکند / غرق گنهم ولی رهایم نکند
یک خواسته دارم ز خدای متعال در هر دو جهان از تو جدایم نکند.
سمانه
&&&&&
از یاد تو یک نفس دلم غافل نیست / هرچند که جز حسرت و غم حاصل نیست
از شوق تو می سوزم و می سازم چون /آن دل که ز شوق تو نسوزد دل نیست .
&&&&&
می دونی زیباترین خط منحنی دنیا کدومه ؟ لبخندی که بی اراده
رو لبهای یه دوست نقش می بنده وقتی می فهمه به یادشی .
&&&&&
یک گلدون پراز گل مال تو ، تو هم مال من دیدی بازم گول خوردی
تو یه گلدون گل داری من یه دنیا گل .
&&&&&
زیبایی چشمان تو را به رخ ماه می کشم تا دیگر به مهتابش ننازد .
&&&&&
٢٠ سال ٢٠ روز ٢٠ بوسه و ٢٠ شاخه گل
برای تو که بیستی افسوس که پیشم نیستی .
&&&&&
به خودم میبالم که در این عصر یخی دوستی دارم
که دلش آینه خورشید است .
مبین .ش
&&&&&
به رفیقان بگو که بیهوده ناز نکنند که منزل همه خاک است .
زاهد بلوچ
&&&&&
دوستی با هرکه کردم سنبل بی رنگ بود
ظاهرش اهل حقیقت باطنش صد رنگ بود .
زاهد بلوچ
&&&&&
جانم برایت گویم : عشقت را نصیب کسی کن
که هر تشنه ای روزی سیراب می شود .
زاهد بلوچ
&&&&&
شبی با دوست به سر بردن دو صد دنیا بها دارد
خوشا آن کس که در دنیا رفیقی با وفا دارد .
&&&&&
هرگز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن
پیامک عشقولانه
یک روز آموزگار از دانشآموزانی که در کلاس بودند پرسید:
آیا میتوانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق، بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند:
با بخشیدن، عشقشان را معنا میکنند.
برخی؛ دادن گل و هدیه
و برخی؛ حرفهای دلنشین را، راه بیان عشق عنوان کردند.
شماری دیگر هم گفتند:
با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی را، راه بیان عشق میدانند.
در آن بین، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:
یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند، طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچکترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجههای مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید:
آیا میدانید آن مرد در لحظههای آخر زندگیاش چه فریاد میزد؟
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!
راوی جواب داد:
نه، آخرین حرف مرد این بود که، عزیزم، تو بهترین مونسم بودی. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.
قطرههای بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد:
همه زیست شناسان می دانند که ببر فقط به کسی حمله میکند که حرکتی انجام میدهد و یا فرارمیکند. پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش، پیشمرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانهترین و بیریاترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.
عشق پر معنا ترین کلمه ایست که انسان در زندگی خود گفته است
منبع:http://mostafa-sms.persianblog.ir